هدف آموزش شناختی بهبود عملکرد شناختی از طریق انجام تکالیف شناختی یا بازی های آموزشی است. نوروفیدبک تکنیکی برای نظارت بر سیگنال های مغز با بازخورد دیداری یا شنیداری است. مطالعات قبلی نشان میدهد که ترکیبی از آموزش شناختی و نوروفیدبک در مقایسه با آموزش شناختی به تنهایی، تأثیر بهتری بر عملکردهای شناختی دارد. با این حال، هیچ مرور سیستماتیک و متاآنالیز مزایای آموزش شناختی با نوروفیدبک (CTNF) وجود ندارد. هدف از این مطالعه بررسی اثرات مفید CTNF در بزرگسالان سالم با استفاده از یک مرور سیستماتیک و متاآنالیز چند سطحی بود. روشها: PubMed، Scopus، PsychoINFO، و MEDLINE برای مقالات تحقیقاتی که نتایج مداخلات را با استفاده از CTNF گزارش میکنند، جستجو شدند. نتایج: پس از غربالگری اولیه 234 رکورد، سه مطالعه با استفاده از طیفسنجی مادون قرمز نزدیک (NIRS) و یک مطالعه با استفاده از الکتروانسفالوگرافی از پایگاه داده استخراج شد. ما یک متاآنالیز چند سطحی با سه مطالعه NIRS شامل 166 شرکتکننده (میانگین سنی بین 21.43 تا 65.96 سال) انجام دادیم. یک متاآنالیز چند سطحی نشان داد که CTNF تأثیر مفیدی بر حوزههای اپیزودیک، بلندمدت و حافظه کاری دارد. نتیجهگیری: اگرچه سه مطالعه در مرور سیستماتیک و متاآنالیز گنجانده شد، نتایج ما نشان میدهد که CTNF با استفاده از NIRS منجر به بهبود عملکرد حافظه میشود.
مقدمه
عملکرد شناختی یکی از عوامل مهم مرتبط با شبکه های اجتماعی، رضایت از زندگی و بهزیستی است. به عنوان مثال، ظرفیت حافظه فعال به حفظ تمرکز و توجه و مشارکت در فعالیت های شناختی نیاز دارد. علاوه بر این، پیشنهاد شده است که از طریق تغییر اطلاعات در مورد هیجانات منفی/مثبت در حافظه فعال، به حفظ حالات هیجانی خوب کمک شود. با این حال، اکثر عملکردهای شناختی، از جمله حافظه فعال، پس از رسیدن به اوج بهره وری در دهه 20 تا 30 زندگی، به تدریج شروع به کاهش و افول می کنند.
هدف آموزش شناختی (CT) بهبود عملکردهای شناختی از طریق کارهای شناختی یا بازی های آموزشی است. به عنوان مثال، تکالیف شناختی، مانند تسک های حافظه معمولاً با استفاده از پرسشنامه های مداد کاغذی یا رایانه انجام می شود. انواع مختلفی از CT مانند آموزش مغز، آموزش حافظه کاری و آموزش سرعت پردازش وجود دارد.
نوروفیدبک تکنیکی است که از بازخورد دیداری یا شنیداری برای نظارت بر سیگنالهای مغز از الکتروانسفالوگرافی (EEG)، طیفسنجی مادون قرمز نزدیک (NIRS)، یا تصویربرداری تشدید مغناطیسی عملکردی (fMRI) استفاده میکند. برای پی بردن به نحوه فعالیت مغز، EEG پتانسیل های عمل را در سطح مغز ثبت می کند. NIRS از نور مادون قرمز نزدیک استفاده می کند که به بدن نفوذ می کند تا تراکم هموگلوبین خون را در ناحیه مورد نظر ثبت کند و MRI از یک میدان مغناطیسی قوی استفاده می کند. در نوروفیدبک، فرض بر این است که برخی از فعالیت ها باعث تغییرات پلاستیکی در پایه های عصبی مورد استفاده توسط آن فعالیت می شود و در نتیجه تغییرات عملکردی ایجاد می شود. نوروفیدبک نه تنها افراد را قادر میسازد تا فعالیتهای مغزی خود را تشخیص دهند، بلکه به آنها اجازه میدهد تا خودشان آنها را کنترل کرده و تغییر دهند.
پیشینه پژوهش
یک متاآنالیز اخیر مطالعات گزارش داد که CT اثر کوچک تا متوسطی بر بهبود عملکردهای شناختی دارد. در پشت این نتیجه، عوامل متعددی از جمله ویژگیهای فردی مانند سن، عملکرد شناختی قبل از CT و عملکرد در طول تمرین پیشنهاد شدهاند که منجر به تفاوتهای فردی در تأثیرات CT بر عملکرد شناختی میشوند. به همین دلیل، مطالعاتی برای بررسی عواملی که اثربخشی CT را افزایش می دهند، آغاز شده است.
مطالعات قبلی با استفاده از تصویربرداری عصبی گزارش کردهاند که فعالیتهای مغز در طی CT یا تستهای شناختی نقش مهمی در بهبود شناختی دارند. برای مثال، افرادی که فعالیتهای مغزی بالاتری را در قشر جلوی مغزی پشتی جانبی (DLPFC) در طول CT در ابتدا نشان دادند، در مقایسه با افرادی که فعالیتهای مغزی پایینتری داشتند، در سرعت پردازش و حافظه کاری از CT عواید مثبت بیشتری دریافت کردند. در افراد مسن سالم که فعالیت عصبی بالایی را در شکنج پیشانی فوقانی و میانی در حین انجام وظایف حافظه نشان دادند، گزارش شده است که آموزش حافظه کاری برای افزایش عملکرد بسیار موثر است. بنابراین، انتظار می رود که افراد با حفظ فعالیت مغزی بیشتر در طول دوره مداخله، تأثیر مفیدتری بر عملکرد شناختی دریافت کنند.
بر اساس تحقیقات اخیر، ترکیب انواع مختلف آموزش بیشتر از یک برنامه آموزشی ساده به عملکردهای شناختی کمک می کند. بنابراین، چندین محقق سعی کردند CT و آموزش نوروفیدبک را با هم ترکیب کنند که در نتیجه CT با نوروفیدبک (CTNF) انجام شد. در CTNF معمولی، از شرکت کنندگان خواسته شد تا CT را در حالی که فعالیت های مغزی بیشتری را حفظ می کنند، انجام دهند. چندین مطالعه گزارش کرده اند که CTNF تأثیر مثبتی بر عملکردهای شناختی دارد. به عنوان مثال، مطالعات قبلی با استفاده از NIRS گزارش کرده اند که CTNF در مقایسه با CT به تنهایی در بزرگسالان سالم، اثرات مفید بیشتری بر حافظه کاری، حافظه بلند مدت، توجه و عملکردهای اجرایی نشان داد. این مطالعات بیان کرده اند که CTNF نسبت به آموزش تک حوزه ای (مانند CT یا نوروفیدبک به تنهایی) تأثیر مثبت بیشتری بر عملکرد شناختی دارد. با این حال، هیچ مطالعه مروری یا متاآنالیز سیستماتیکی برای بررسی اثرات CTNF بر طیف وسیعی از عملکردهای شناختی انجام نشده است. خلاصه یافتههای قبلی در خصوص اختصاصیت اثربخشی CTNF در حوزههای شناختی، ممکن است از انتخاب کاربر و تاثیر برمبنای فردیت پشتیبانی کند، زیرا دستگاههای تصویربرداری مغز رایجتر میشوند و در موقعیتهای روزانه برای حفظ عملکرد شناختی استفاده میشوند. در این مقاله یک متاآنالیز چند سطحی برای افشای مزایای CTNF بر عملکردهای شناختی در بزرگسالان سالم انجام شد.
روش پژوهش
بر اساس پروتکل پریسما، مطالعات بر مبنای معیارهای ورود انتخاب شدند.
معیارهای ورود
سوال پژوهشی این بود، "آیا CTNF عملکرد شناختی را در یک بزرگسال سالم در مقایسه با یک مداخله یک دامنه افزایش می دهد؟" جمعیت: بزرگسالان سالم. مداخله: مطالعاتی که در آن CT و نوروفیدبک به شرکت کنندگان داده شد. مقایسه: آموزش شناختی یا مداخلات فقط نوروفیدبک. بازخورد شم و کنترل فعال نیز گنجانده شده است. نتیجه: مطالعات عملکرد شناختی شرکت کنندگان را قبل و بعد از دوره مداخله ارزیابی کردند. مقالات پژوهشی گزارش شده در مجلات دانشگاهی که به زبان انگلیسی نوشته شده بودند. گزارشهای مربوط به کتابها و مقالات کنفرانس مستثنی شدند.
استراتژی جستجو
پایگاه داده در ماه مه 2022 جستجو شد. از پایگاه های الکترونیکی زیر برای جستجوی مطالعات قبلی استفاده شد: PubMed، Scopus، MEDLINE، و PsycINFO. همچنین ("نوروفیدبک" یا "بیوفیدبک") و ("NIRS" یا "MRI" یا "EEG") به عنوان کلمات کلیدی برای مطالعه بازخورد اضافه گردید. علاوه بر این، ("آموزش شناختی" یا "آموزش مغز" یا "عملکرد شناختی" یا "مداخله شناختی" یا "بازی ویدئویی" یا "بازی" یا "آموزش حافظه کاری" یا "آموزش توجه" یا "آموزش سرعت پردازش") به عنوان کلمات کلیدی برای حوزه مداخله شناختی اضافه شد.
عملکرد شناختی بر اساس مطالعات قبلی به هفت حوزه مختلف طبقه بندی شد که به طور خاص، شامل عملکرد شناختی عمومی، حافظه اپیزودیک/حافظه بلند مدت، حافظه کاری، حافظه کوتاه مدت، توجه، سرعت پردازش و کنش های اجرایی بودند. دو محقق (YM و RN) محتوای هر مقاله را بر اساس اطلاعات جمعیت شناختی شامل سال انتشار، محل مطالعه، تعداد شرکت کنندگان شامل، میانگین سن، تعداد و درصد شرکت کنندگان زن، نوع مداخله شناختی، نوع نوروفیدبک، گروه مقایسه، دوره و مدت مداخله، و تمامی مقیاس های ارزیابی شناختی ارزیابی کردند.
نتایج
از جستجوی ادبیات، در مجموع 387 چکیده شناسایی شد. پس از حذف موارد تکراری ( n = 153)، 234 مقاله باقی مانده است. سپس 234 مطالعه با عنوان و چکیده غربالگری شدند و 100 مطالعه باقی ماند. از 100 مطالعه، 95 مطالعه به دلایل زیر حذف شدند: 41 مطالعه فقط بر روی شرکت کنندگان بیمار متمرکز شدند. 19 مطالعه فقط از مداخله نوروفیدبک استفاده کردند. نه مطالعه از نوروفیدبک با مداخلات غیرشناختی (مثلاً مدیتیشن) استفاده کردند. یک مطالعه فقط از CT استفاده کرد. 20 مطالعه مطالعات غیر مداخله ای بودند. و پنج مطالعه به زبان انگلیسی نوشته نشده بودند. پنج مطالعه باقی مانده بود که یکی از آنها آمار لازم را برای متاآنالیز ارائه نکرد. در نهایت، چهار مطالعه با استفاده از CTNF پیدا شد.
در مجموع 306 شرکتکننده در چهار مطالعه واجد شرایط وجود داشتند. مطالعات قبلی در ژاپن، اسرائیل و ایالات متحده آمریکا انجام شد. حجم نمونه بین 20 تا 140 بود. میانگین سنی نمونه بین 43/21 تا 96/65 سال بود که زنان 29/39 تا 58/75 درصد کل را تشکیل میدادند. با توجه به نوع مداخله شناختی، دو مطالعه از مداخله چند دامنه ای (به عنوان مثال، حافظه و سرعت پردازش) و دو مطالعه دیگر از آموزش حافظه فعال استفاده کردند. سه مطالعه از NIRS برای نوروفیدبک استفاده کردند و تنها یک مطالعه از EEG برای نوروفیدبک استفاده کرد. برای گروه کنترل، یک مطالعه از CT با نوروفیدبک SHAM استفاده کرد. هر سه مطالعه باقی مانده از یک گروه کنترل فعال استفاده کردند، با گروهی دیگر که CT یا نوروفیدبک را به تنهایی دریافت کردند. میانگین زمان مداخله در هر جلسه از 21.25 تا 30 دقیقه (10 تا 60 دقیقه)، از چهار ست در طول دو هفته تا هر روز به مدت چهار هفته متغیر بود. از آنجایی که تنها یک مطالعه وجود داشت که از EEG برای CTNF استفاده می کرد، ما از سه مطالعه NIRS در متاآنالیز استفاده کردیم ( 166= n ). نمره ارزیابی کیفیت در مقیاس PEDro از 3 تا 9 با میانگین 5.33 (SD = 3.21) متغیر بود.
بحث و نتیجه گیری
این مطالعه مروری سیستماتیک و متاآنالیز اثرات CTNF بر طیف وسیعی از عملکردهای شناختی در بزرگسالان سالم انجام داد. متاآنالیز فعلی نشان داد که CTNF با NIRS عملکرد حافظه کاری و حافظه اپیزودیک/حافظه بلندمدت را در مقایسه با سایر گروههای مداخله افزایش میدهد. در دو مورد از سه مطالعه، از شرکت کنندگان خواسته شد تا فعالیت بیشتری در DLPFC در طول CTNF حفظ کنند. این نشان می دهد که حفظ فعالیت های مغزی بیشتر در DLPFC عامل مهمی برای تقویت عملکرد شناختی، به ویژه در حوزه حافظه، پس از مداخلات خواهد بود. مطالعه حاضر دارای محدودیت هایی در بررسی تعداد مطالعات، ناهمگونی در حوزه های شناختی، جمعیت محدود و بررسی محدود به بزرگسالان سالم و بهنجار است. با این حال، این مطالعه اولین مطالعه ای بود که با شواهد علمی نشان داد که CTNF در مقایسه با سایر انواع آموزش مداخله، تأثیر برتری بر بهبود شناختی در بزرگسالان سالم دارد که نیازمند بررسی های بیشتر در ژوهش های آتی شامل گروه های بالینی درگیر در مشکلات شناختی است.